شب یلدا
اولین یلدات مبارک گل گلدون من!
نفس مامان اولین شب چله ی عمرتو خونه بابا اکبر و مامان مریم بودیم همه اهل و عیال هم بودن خاله مرجان خاله سمانه خاله کیانا با شووریاشون دایی محمد خانومش با پریا جونم خاله فاطمه و من و بابا مهدیت هم بودیم خیلی خوش گذشت از بس هله هوله خوردیم دل درد گرفتیم مامانی
شما هم رو زمین نمیموندی از این بغل به اون بغل کلی حالشو بردی...
راستی آخر شب هم خاله فخری با بچه هاش و آقاشون اومدن یه سر اونجا.
پارسال شب چله که فال حافظ گرفتم خبر بارداریمو بهم داد دقیقا ماه بعدش باردار شدم اون موقع نه تو بودی نه گل پری خانوم
ایشالا صد یلدا رو با خوبی ببینی زندگیم
اینم عکسای اون شب
اینجام داری به عکاس میگی اگه اینقدر بری عقب تر مامانمم میوفته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی